برای او که بی اویم
برای اوکه با بهاررفت و بهار بی اوبازامد .
اه مادر ......... نمی دانی چقدر دلتنگم
سالهاست بی تو بار تنهایی خویش را بر دوش می کشم .
عمریست درفراق تو خاموشم وسکوتم دردم رافریاد می کند . مهتاب هم بی تو از اسمانم کوچیده
شب همسفر چشمان خسته ام شده وقتی از تو می نویسم دلم می گیرد ودر پس پرده ی اشک تو راجستجو می کنم . این روزها تنها یاد تو است که مرازنده نگه می دارد.
اه مادر مادر مادر............