هر شب میان مقبرها راه می روم
بايد که لهجه کهنم را عوض کنم
اين حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم
يک شمعِ تازه را بسرايم از آفتاب
شمع قديم سوختنم را عوض کنم
هرشب ميان مقبره ها راه مي روم
شايد هواي زيستنم را عوض کنم
بردار شعر هاي مرا مرهمي بيار
بگذار وصله هاي تنم را عوض کنم
من که هنوز خسته باران ديشبم
فرصت بده که پيرهنم را عوض کنم
علي داوودي
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۳ ساعت توسط سنگ صبور
|